دکتر اکبرفاضل سرانجام بعد از مدت ها سکان هدایت دندانپزشکی کشور را تحویل دکتر عسگری دادند .در طول این سال ها دکتر فاضل به عنوان شخص اول تصمیم گیری و سیاست گذاری دندانپزشکی کشور شناخته می شدند.
شاید هم اکنون برای قضاوت در مورد عملکرد دکتر فاضل در سمت دبیری” شورای آموزش دندانپزشکی و تخصصی ” کشور کمی زود باشد.برخی سیاست های بحث برانگیز این شورا مانند افزایش ناگهانی تعداد دانشکده های دندانپزشکی کشور تبعاتی دارند که نتایج مثبت یا منفی آن ها سال های بعد مشخص خواهد شد.اما یک نکته مثبت در عملکرد دکتر فاضل در این سمت مشهود بود و آن عزم راسخ و اعمال قدرت کافی در اجرایی کردن سیاست ها بود به طوری که تصمیم گیری ها از یک مرجع ثابت اتخاذ می شد. به هرحال ثبات مدیریتی باعث شده بود که دکتر فاضل بتواند تصمیم های اتخاذ شده را با کمترین حاشیه جلو ببرد. البته همین نکته مثبت هم از طرف مخالفان سیاست های دبیرخانه به عنوان ضعف در استفاده از خرد جمعی و رفتار دیکتاتورمآبانه تلقی می شد. به طوری که حتی ،شورایی بودن این شورا را زیر سوال می بردند و تمام تصمیم ها را از طرف شخص دکتر فاضل و حلقه محدودش تلقی می کردند.
افزایش تعداد دانشکده های دندانپزشکی کشور، سیاستی بود که در دوره دکتر فاضل اتفاق افتاد. البته دکتر فاضل در موافقت با آن منطق خود را داشت. دکتر فاضل بارها در مصاحبه ها به تعداد زیاد متقاضیان تحصیل دندانپزشکی که به اجبار در خارج از کشور مشغول به تحصیل می شدند اشاره می کرد و در مورد صلاحیت حرفه ای و علمی این افراد برای طبابت در داخل کشور شبهاتی را مطرح می کرد و بنابراین صلاح را در این میدید که به این “تقاضا” در داخل کشور پاسخ داده شود. علاوه بر این که افزایش تعداد دندانپزشکان را به نفع مردم می دانست. هرچند دندانپزشکان از این امر خوشحال نباشند.
البته منطق نظرات دکتر فاضل در این باب اقناع کننده بود.اما به دلایل مشخص همه سیاست های دبیرخانه در این راستا نبود. کماکان تعداد زیادی دندانپزشک آموزش دیده برای تحصیل به خارج از کشور می رفتند و کماکان تعداد بسیاری از فارغ التحصیلان خارج کشور وارد کشور می شدند و در چرخه درمان کشور قرار می گرفتند! بدون اینکه صلاحیت آن ها با استفاده از آزمون واحدی مورد تایید قرار بگیرد ( آزمون هایی از دست علوم پایه یا امتحانات سطح دانشکده ها در دوره های تکمیلی فاقد توانایی سنجش علمی دانش آموختگان است).در دوره دکتر فاضل هم تلاش عملی برای برگزاری آزمون سراسری سنجش صلاحیت دندانپزشکان برای سپردن سرنوشت دندان های مردم به آن ها ( آزمونی مانند برد ملی) صورت نگرفت.
سیاست های متغیر در گزینش دستیاران تخصصی دندانپزشکی هم از نقطه ضعف های دوران مدیریت دکتر فاضل بود.به طوری که در عالی ترین سطح تحصیلی مملکت، دانشجویان دندانپزشکی سال آخر قادر به برنامه ریزی در مورد شش ماهه آینده خود نبودند. یک بار اعلام میشد می توانند در آزمون رزیدنتی شرکت کنند و چند وقت بعد طبق مصوبه شورا این امکان سلب می شد. تصمیم گیری ها هم در ابتدا به صورت شایعات به گوش دانشکده های بالادست می رسید و مدت ها طول می کشید تا به صورت “مصوبه” یا “قانون” غیر خواص هم از آن ها مطلع شوند. به طور کلی در این مدت شورا در بحث اطلاع رسانی عملکرد بسیار ضعیفی داشت به طوری که حتی بحث تعمدی بودن این نحوه ارتباط با جامعه دندانپزشکی کشور را به ذهن متبادر می کرد!
در دوران مدیریتی دکتر فاضل تغییرات چشمگیری در جامعه دندانپزشکی کشور ایجاد شد که بسیاری از این رویداد ها مدیون نوع نگاه و قدرت مدیریتی شخص دکتر فاضل بود.افزایش تعداد دانشکده ها، افزایش تعداد دستیاران تخصصی، التزام بیشتر متعهدین وزارت بهداشت به انجام تعهدات، طرح هایی از دست گزینش بومی و … بیشتر از نوع نگاه دکتر فاضل در مورد شرایط و آینده جامعه دندانپزشکی کشور ناشی می شد.
مثلا در مورد طرح گزینش بومی دستیاران تخصصی، سیاست این بود که چون این افراد “متولد” آن استان خاص هستند بالطبع برای کار و زندگی احتمال بیشتری وجود دارد که در آن منطقه ساکن شوند و تعهدات خود را کامل انجام دهند. در حالی که از نظر بسیاری اصل این سیاست برخلاف عدالت آموزشی بود. چه بسا بسیاری حاضر بودند با دادن تعهد خاص ساکن یکی از مناطقی شوند که محل تولدشان نبود ولی از نظر درآمدی در آنجا امکان موفقیت بیشتری وجود داشت. همچنین پیش می آمد که فردی از سهمیه خاص استفاده کند به صرف اینکه محل تولدش در یکی از شهرهای استان باشد، بدون اینکه فرد وابستگی در آن استان داشته باشد! این تقسیم بندی استان ها ( و نه شهرها و روستا ها) را در نظر می گرفت.بسیاری از شهرهای متوسطی که جمعیت آن ها بیشتر از مراکز استان سهمیه تعلق گرفته به آن ها بود از متخصص خالی می ماند! بنابراین هدف این طرح بیش از آن که دسترسی مردم به متخصصان دندانپزشکی باشد به نظر می رسید پرکردن دانشکده های تاسیس بوده باشد! به این صورت که چاه هایی کنده شده بود که باید بالطبع با مناره هایی هر چه سریع تر پر میشد!
با تمام این تفاسیر، دکتر اکبر فاضل مدیری بود که حتی به اقرار مخالفانش، عزم راسخی در اجرای تصمیم گیری هایش داشت و تسلیم زد و بند های خارجی یا اعمال فشارها نمی شد. سیاست های دوران مدیریت او از قابلیت اجرایی بالایی برخوردار بودند و کمترین تشتت در تصمیم گیری در راس هرم شورا دیده می شد. حداقل مزیت این دوره مدیرت دکتر فاضل این بود، که ایشان با مسئولیت کامل تصمیم گیری های خود را جلو می بردند و همه جامعه دندانپزشکی، ایشان را به عنوان متولی سیاست ها می شناختند. این مختصات فقط از مدیران قوی و موثر بر می آید، ولی اینکه چه قدر این تاثیرات بر حال و آینده نظام جامعه دندانپزشکی کشور و مردمی که بهره مند از خدمات این جامعه هستند، تاثیرات مثبت یا منفی داشته است، قضاوتی است که به آینده گان می سپاریم.