– همه ش با هم، چند دکتر؟
دندان پزشکان زیادی هستند که هر روز بارها در برابر این پرسش بیماران قرار می گیرند. وقتی بیماری برای معاینه به سراغ شان می آید که شمار دندان های پوسیده و نیازمند درمانش از انگشتان یکی دو دست تجاوز می کند. بسیاری علاقه دارند تخمینی از کل هزینه درمانشان داشته باشند. روی همین اصل گویی که خواسته باشند یک گونه سیب زمینی یا یک دسته غاز را از دندان پزشک بخرند، رو می کنند به او و می پرسند: همه ش چند دکتر جان؟
بیماران معمولا از این سوال دو منظور دارند، یا منتظر است رقم نجومی ای بشود و چون از پس پرداخت آن برنمی آید برای خود دلیلی بتراشد و فارغ از دغدغه ذهن و عذاب وجدان، قید کارهای دندانی اش را بزند و یا باب چانه زنی و تخفیف خواستن را باز کند و هزینه درمان را تا جایی پایین بکشد که از پس پرداختش برآید. همه مردم البته این عادت را ندارند اما اهالی بازار را باید در صدر افرادی نشاند که معمولا رقم کلی درمان را طلب می کنند و بعد انتظار گرفتن تخفیف کلی دارند.
بسیاری از دندان پزشکان برای ورود جماعت بازاری به مطب شان آغوش می گشایند. مخصوصا آن جماعتی که در اصطلاح عامه «حاجی بازاری» لقب گرفته اند. همان بازاریان و حجره داران پیشکسوت و سن و سال دار که در چند ویژگی مشترک اند: شکم برآمده، سر طاس، ریش و تسبیح و صد البته دندان های خراب. اینکه دندان های خراب حاصل تدخین و افیون است یا سطح پایین بهداشت و بی توجهی به سلامت دهان و دندان، مهم نیست؛ مهم این است که شمار دندان های درب و داغان این جماعت از انگشاتان دو دست تجاوز می کنند و هزینه درمان دندان هاشان را به یک عدد شش هفت رقمی می رساند. انبوهی از دندان های پوسیده و جرم گرفته که نیازمند درمان ریشه و ترمیم و روکش هستند یا باید کشیده شوند و جای خود را به بریج های سه تا هفت واحدی یا دست دندان بدهند. اما وضعیت لثه پیرامون دندان ها به اندازه ای خراب است که برای هیچ کدام از درمان های پیش بینی شده طول عمر درازی نمی توان پیش بینی کرد، چراکه به زودی فرو می ریزند و به ناچار جای خود را به درمان های گسترده تر و پر هزینه تر خواهند داد.
در نگاه اول اگرچه پیوستن اینگونه افراد به جرگه بیماران هر دندان پزشکی شعف انگیز است، اما به شخصه تجربه شیرینی از ارائه خدمات به این دسته افراد ندارم. برخورد و کار با این بیماران راه و رسم خاص خود را دارد و به معنای دقیق کلمه یک معامله است.
شک نباید کرد که پس از معاینه و تخمین نرخ خدمات باب چانه زنی با شما را می گشایند. این همان اتفاقی است که در غالب ایام در مغازه یا حجره خود آنها نیز می افتد. پس جندان بعید نیست که آنها هزینه درمان را بالا بدانند و انتظار داشته باشند از رقم پیشنهادی خود اندکی پایین بیایید؛ مخصوصا که حاضر نیستند متغیری به نام کیفیت را در معادله (معامله) چند مجهولی ارائه خدمات دندان پزشکی شان در نظر ب گیرند و انتظار دارند از زبان شما همان رقمی را بشنوند که دندان پزشک (یا دندان ساز)ی دیگر در نقطه دیگری از شهر به آنها پیشنهاد داده. در جدال با بیمار برای تعیین رقم نهایی درمان، تسلط دندان پزشک بر بازی های زبانی برای اقناء و مجاب کردن بیمار نقش موثری دارد. زبان گرم و شیرینی که با خنده و تعارف درآمیزد و شاهین ترازو را به سمت دندان پزشک پایین بکشد.
حتی اگر در خان اول این بازی شمای دندان پزشک باشید که پیروز از میدان بیرون می آیید در غالب ایان خان های بعدی بازی متعلق به حریف است. وقتی فضای غالب بازار خرید اقساط و چکی و پرداخت تدریجی است نباید انتظار داشت که بیماران حجره دار شما چیزی جز این از شما بخواهند. حتی اگر قاعده بیشتر مراکز دندان پزشکی پرداخت نقدی نرخ خدمات باشد. هر چه نباشد بیماران ویژه ی شش هفت رقمی شما، انتظارهای ویژه ای نیز از شما دارند. این درست همان نقطه ای است که دندان پزشکان تازه کاری مثل من همیشه از آن ضربه خورده ایم.
همه چیز با خنده و صمیمیت پیش می رود. بیمار شما روزهای متناوبی از هفته میهمان مطب شماست و کارهای درمانی آرام آرام انجام می شود. در جلسات ابتدایی احتمالا مبلغی به عنوان پیش قسط دریافت می کنید اما در ادامه جلسات از پرداخت نقدی هزینه خدمات خبری نیست درحالی که پروسه درمانی به قسمت های انتهایی خود نزدیک می شود. در اینگونه مواقع نشانه های نگرانی آرام آرام در وجودتان پیدا می شود. اما اگر مبادی آداب و برخی ارزش های فراموش شده اجتماعی باشید ممکن است دم بر نیاورید و همه چیز را به آینده حواله دهید. مثنوی درمان دندان پزشکی فرد مذکور به پایان می رسد درحالی که سیاهه ای از خدمات بی اجر و مزد شما در پرونده بیمار به ثبت رسیده است.
از امروز شما هستید که نگران حال عزیز بازاری و ساعت و تاریخ آمد و شد او به مطبتان خواهید بود. تاخیرها و وقفه ها آرام آرام نمایان می شوند و کار به جایی می رسد که تماس های تلفی منشی مطب بی جواب می ماند.
شما می مانید، شناور در حوض مطب با پرسشی که مدام در ذهنتان تکرار می شود: دکتر جان، همه ش با هم چند؟