میز شماره هفت کتابخانه میز معروفی بود. این میز تاریخچه جالبی داشت. دکتر فروغی بعد از اینکه پنج سال پشت سر هم در آزمون رزیدنتی شرکت کرد سر انجام، عدل، آن سالی که پشت این میز نشست ارتوپدی قبول شد.
خانم دکتر جعفری و آقای دکتر طاهری هم پشت همین میز درس خوانده بودند و رزیدنت شده بودند. سال پیش میز شماره هفت را دکتر حمیدی قبضه کرده بود. نتایج که اعلام شد کسی از شنیدن اینکه دکتر حمیدی چشم قبول شده است تعجبی نکرد. درست همان موقع که سرتصاحب میز شماره هفت درگیریها شروع شده بود، ناگهان خبر رسید که درست دو هفته بعد از اعلام نتایج، دکتر حمیدی در تصادفی دلخراش دارفانی را وداع گفته است. چند ماه بعد دو پای دکتر طاهری در جریان یک صعود زمستانی آمپوته شد. باز به فاصله یک ماه دکتر سهرابی به خاطر اقدام به خودکشی در بخش گوارش بیمارستانی که خودش رزیدنتاش بود بستری شد. دکتر فروغی آخرین بازمانده میز شماره هفت هم با تشخیص اسسیسی دهانی تحت معالجات شیمیدرمانی قرار گرفت. به این ترتیب میز شماره هفت کاملا خالی شد و کسی جرأت نداشت رویش بنشیند.
چند روز پیش دکتر رضوی را دیدم که بساطش را روی میز هفت پهن کرده و بعد از ۶ سال پشت سر هم امتحان رزیدنتی دادن و قبول نشدن دوباره مشغول درس خواندن شده است. با خودم گفتم طفلک از ماجرای حمیدی و بقیه خبر ندارد. بهتر است او را در جریان بگذارم، ولی وقتی صحبت کردیم فهمیدم که بهتر از من جزییات را میداند. وقتی پرسیدم چرا سر این میز نشسته است جوابش این بود: «ما که همینطوری هم مردهایم… بگذار لااقل رزیدنت شویم و با افتخار بمیریم!»
Related Stories
14 ژانویه, 2024
20 مارس, 2014
21 فوریه, 2014