پیمان صفردوست:
آرزوی بیشتر دانشآموزان از دوران کودکی این است که روزی پزشک شوند و در شاخههای گوناگون پزشکی، جراحی و دندانپزشکی به دلیل اسباب و وسایل عجیب و غریب آن طرفداران بیشتری دارد. هر گاه از آرزوهای همیشه ناگفته بیشتر والدین پرس و جو کنی، یکی از حسرتهای آنان این است که کاش میتوانستند به گذشته برگردند، خوب درس بخوانند تا پزشک شوند و در مطب خود با روپوش سفید پشت میز بنشینند و بیمار ویزیت کنند…
… ولی همۀ آدمها یک جور فکر نمیکنند و به قول فاضل نظری شاعر معاصر «دیوانهها آدم به آدم فرق دارند». آدمهایی هستند! به همۀ آرزوهای دور و دراز دیگران رسیدهاند، ولی به آنها پشت کردند و مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند. مسیری که اگرچه شاید از نگاه دیگران چندان مطلوب نباشد، ولی آنها از پیمودن آن لذت میبرند. یکی از این آدمها دکتر محمود عنایت بود. مردی که اگرچه سالها درس خواند و مدرک دندانپزشکی گرفت، ولی هیچگاه در هیچ مطب، درمانگاه یا بیمارستانی طبابت نکرد و به جای پرداختن به سلامت جسم مردم، ترجیح داد در عرصه فرهنگ و ادب فعالیت کند تا روح و روان مخاطبان خود را مورد مداوا قرار دهد.
دکتر محمود عنایت در سال ۱۳۱۱ در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسۀ خاقانی و سپهر طی کرد و در دبیرستان فیروز بهرام دیپلم گرفت. او پس از طی کردن تحصیلات دورۀ متوسطه وارد دانشگاه شد و در طول سه سال توانست با مدرک دکترای دندانپزشکی فارغالتحصیل شود. البته برخلاف سایر همدورههایش، هیچگاه پزشکی و دندانپزشکی تبدیل به دغدغه اصلی او نشد و دلش بیشتر در گروی نوشتن و قلم زدن بود. او خود در این باره میگوید: «در دوران مصدق با قلم و نویسندگی آشنا شدم و در ضمن کار با آثار شخصیتهایی چون مینوی، قزوینی، و بعدها سید محمد فرزان آشنا شدم.»
او اولین مقاله رسمی خود را در سال ۱۳۳۰ در سن ۱۸ سالگی در روزنامه شاهد منتشر کرد و وارد عرصه مطبوعات شد. در سال ۱۳۳۷ به هفتهنامه فردوسی رفت و تا سال ۱۳۴۳ ادامه پیدا کرد و در این مدت علاوه بر سردبیری نشریه فردوسی توانست به سمت سردبیری «ایران آباد» هم برگزیده شد. البته در خلال این همکاریها در پی دریافت مجوز برای انتشار یک نشریه برای خود بود. بالاخره دکتر محمود عنایت توانست مجوز انتشار نشریه «نگین» را در سال ۱۳۴۳ بگیرد و در زمانی کوتاه آن را به یکی از معتبرترین نشریات در حوزۀ فرهنگ و ادب تبدیل کرد و در سالهایی که مطبوعات کشور به شدت مورد سانسور قرار میگرفتند، نقش عمدهای را در تغذیۀ فکری جامعۀ روشنفکری ایران داشت.
بسیاری از نویسندگان در عرصههای مختلف چون حمید عنایت، برادر دوقلوی محمود عنایت، علیاکبر سعیدی سیرجانی، مسعود فرزاد، هوشنگ کاووسی، حسینعلی هروی، مهدی پرهام، علیاصغر حاجسیدجوادی، موسوی گرمارودی و همچنین بزرگانی مثل ابراهیم گلستان، جلال مقدم، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو و… که اکثراً از مخالفان شاه بودند، در این نشریه با او همکاری داشتند.
سرمقالههای دکتر عنایت در مجله نگین که تحت عنوان راپرت منتشر میشد، حاوی نکتههای فراوانی بود و طرفداران بسیاری نیز داشت به طوری که علی موسوی گرمارودی در سال ۱۳۴۹ مجموعهای را با عنوان «راپرتها» منتشر کرد که در برگیرنده همین سرمقالهها بود و به چاپ چندم هم رسید. محمود عنایت در سالهای پیش از انقلاب در روزنامه کیهان نیز مقالاتی خواندنی مینوشت که گزیدهای از آنها در سال ۱۳۵۴ در کتابی با نام «محاکمه استثنائی» منتشر شد.
زبان عنایت در مقالاتش ساده و گویا و در عین حال نیشدار بود به نحوی که موضوعات پیچیدۀ اجتماعی و فرهنگی را با زبانی گویا به مخاطب انتقال میداد به نحوی که زبان او در آثارش به نوعی امضا تبدیل شده بود. او خود در گفتگویی دربارۀ زبان نوشتاریاش گفته بود: « این روشی است که از قدیم و ندیم سابقه داشته است. طنز و هزل نوعی پوشش است در جوامعی که اظهار عقیدۀ صریح ممکن نباشد. بسیاری از حقایق تلخ و ناخوشایند را اهل قلم در پوشش طنز و تمثیل بیان کردهاند. تمثیل زمانی که با طنز و یا حتا فکاهیات توأم باشد تأثیر فراوان بر خواننده میگذارد.»
دکتر عنایت علاوه بر این، به دلیل تسط بر زبانهای دیگر دستی در ترجمه هم داشت و آثاری مانند: مهاتما گاندی و پیروان او، کالبدشناسی چهار انقلاب و صدای مردم، از این جملهاند.
دکتر محمود عنایت که با خبر مرگ فرزند خود دچار بیماری قلبی شده بود، در سال ۱۳۶۰ برای معالجه به اروپا و از آن جا به آمریکا مهاجرت کرد و در لسآنجلس اقامت گزید. او در همان سالها هم سعی کرد تا مجلۀ نگین را دوباره به چاپ برساند، ولی نتوانست بیش از بیست شماره از نگین را در آمریکا منتشر کند. به هر رو، کار روزنامهنگاری دور از میهن او پیروزمندانه دنبال نشد و با ایستایی بخورد کرد و پس از سالها ایستادگی و بردباری در برابر بیماری، بامداد روز پنجشنبه بیست و هشتم دی ماه ۱۳۹۱، در کالیفرنیا درگذشت.
اگرچه دکتر محمود عنایت نتوانست در رشتۀ تحصیلی خود، دندانپزشکی گام بردارد و برای او، آن مدرک، تنها کاغذ پارهای بیش در گوشه انباری نبود، ولی آنها که محمود عنایت را میشناسند، میدانند: او گامهایی بلند را در راه ارتقای فرهنگ ایران و ایرانی برداشت و نام او همواره به عنوان یکی از پیشگامان و تلاشگران فرهنگی کشور در بین ما زنده خواهد ماند.
یادش گرامی، نامش پایا