مجری: امشب شب مهتاب می باشد، حبیبم را می خواهم / حبیبم اگر خواب می باشد، طبیبم را می خواهم … با سلامی و کلامی دیگر با برنامه مسابقه مشاعره طبیبانه در خدمت شما هستیم. بدون مقدمه از اولین شرکت کننده مون یعنی وزارت بهداشت می خواهیم که مشاعره رو شروع کنند:
وزارت بهداشت: با سلام
یه سال سوال فروختند / درس خونها همه سوختند
امسال “صفر دو” رو به راس / وعده ها باد هواس
مجری: بله تشکر می کنیم از وزارت بهداشت که خلاصه کلام رو در این دو بیت فرمودند. به خصوص در مورد پزشک خانواده نسخه صفر دو. خب نظام پزشکی لطفا “سین” بدید
نظام پزشکی: سیاسی ام سیاسی / عاشق هرچی کرسی
از مجلس و از نظام / فقط یه کرسی می خوام
مجری: امیدواریم هم در مجلس و هم در نظام پزشکی کرسی هایتان افزون باشه. جناب بیمه لطفا “میم” بدید.
بیمه: مریض که پول نداره، باشه به فکر کفن / داروهای حسابی، شامل بیمه نیستن
مجری: بسیار متشکریم، از توصیه شما، خب جناب طب جادویی، “نون” بفرمایید لطفا…
نظام پزشکی: زززززینگ
مجری: بله؟
نظام پزشکی: من اعتراض دارم، چرا هر چی “نون و آب” داره به بقیه می رسه؟
مجری: شما که نباید اعتراض کنید، ماشالله برای هر سلام و علیک از پزشکها ۱۰۰ هزار تومن پول می گیرید.
نظام پزشکی: به هر حال من این حرکت شما رو محکوم می کنم.
مجری: ممنونم. شما همینطور محکوم بفرمایید ببینیم به کجا می رسه. خب جناب طب سنتی با گرایش جادو و جنبل، شعر با “نون” بفرمایید:
طب جادویی: واسه نونه، واسه نونه… برای اینه که تو بخندی… که اگه اینو بدونی… تو به طب جادویی نمی خندی
مجری: جناب طب جادویی، لطفا شعرتون با “نون” شروع بشه
طب جادویی: حالا چه فرقی می کنه؟ مهم اینه که توش “نون” باشه. حالا از نمک دریایی باشه یا از نعل اسب به جای قرص آهن فروختن یا نهی از چای و دوش حموم. به هر حال نون توش داره.
مجری: نه به هر حال مشاعره قواعدی داره
طب جادویی: شما خونت رو کثیف نکن. می خوای زالو بندازم به جونت، خونت تسویه حساب شه؟…{طب جادویی دستش را به نشان تعارف تقریبا توی چشم مجری می کند، چند فروند زالو در کف دست جناب طب جادویی در حال پیچ و تاب خوردن هستند}
مجری: ایشششش. بکش کنار آقا … بله. ظاهرا وقت برنامه تموم شده. جناب حکیم دکتر طب جادویی شما برنده این قسمت مسابقه شدین… فقط اونها رو بکش عقب. بینندگان عزیز شما رو به خدا می سپارم از دست این موجودات. از خوندن شعرهای چون شکر و قند پارسی غافل نشین…
طب جادویی: آقای محترم، شما که نمیفهمی چرا حرف می زنی؟ قند و شکر انگلیسی هست و ثمره استعمار. همونطور که شاعر میگه:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند/ زین قند انگلیسی که از بنگاله می رود
که اشاره داره به استعمار هند و نسل کشی طوطی ها به دست انگلیس و انتشار بیماری دیابت در جهان توسط اونها که این اراذل…
{برنامه کات می شود و تبلیغ نعل اسب حکیم دکتر صفا زاده روی آنتن می رود}
سلام.خسته نباشید واقعا همه این مطالب با ذوق خودتون نوشتین یا نه مثه بقیه کپی پیس کردین؟واقعا عالی بود.
_______________________________________________________
سلام
مطالب سیب همه اثر قلم نویسندگانش هست و اگر هم مطلبی از جایی نقل شده باشه، حتما منبعش ذکر میشه