ما بعنوان مقام ابجدالحکمایی احساس کردیم که در این برهه خطیر زمانی و سایر برهه های خطیر مکانی، زمانی و غیره حیف است که جامعه را از روشنگری ها و مانیفست خودمان محروم نگه داریم. فلذا بر آن شدیم که اصول عقاید خود را جهت تنویر افکار در اختیار عامه قرار دهیم. در این باب اولین زاویه دیدمان در مورد عطارها است.
ما معتقدیم عطارها و حتی علاف ها حق دارند وحتما باید در امورد درمان مداخله کنند و اصلا باید طبابت هم بکنند. چرا که این کار کلی خاصیت دارد و برای تقویت قوای بهداشتی مملکت مفید است. برای این حرف دلایل محکمی هم داریم:
۱- از قدیم گفته اند “گربه دستش به گوشت نمی رسه می گه پیف پیف” خب ما که از گربه باهوشتر هستیم چرا از این ترفند استفاده نکنیم؟ حالا که داروهای صد در صد تولید داخل ما که در تولید آنها به خودکفایی رسیده بودیم، به دلیل گرانی ارز و کاهش واردات مواد دارویی، کمیاب شده اند چرا به طبیعت رو نیاوریم؟ به کوری چشم دشمنان، داروهای گیاهی عطاری ها از زیر هر بته ای به عمل می آیند و تا هزاران سال هم از نظر علفیات تامین هستیم. پس مرگ بر داروهای صنعتی و بسته بندی شده و درود بر دوا علفی
۲- من از شما سوال می کنم: چرا این همه پول را برای بسته بندی بهداشتی داروها تلف کنیم؟ آخرش که قرار است همه این پلاستیکها و کارتنهایی که در بسته بندی داروها استفاده می شوند بروند توی سطل آشغال، خب از همون اول ما دواعلفی ها را در عطاریها داخل سطلهای بزرگ بصورت از تولید به مصرف عرضه می کنیم، اینطوری کار برادران زحمتکش رفتگر هم سبک می شود. هر کسی هم گفته که مواد غذایی و دارویی باید بسته بندی درستی داشته باشند بیخود کرده…
۳- اصولا از نظر ما علم در زمان ابن سینا متوقف شده و از آن به بعد هرچه خارجیها و داخلیها بر علم افزوده اند، تکرار حرفهای قبلی بوده، کل دانش طب یعنی اینکه آدمها یا مزاجشان سرد است و یا گرم. فشار خون ودیابت و هزار جور سندرم دیگر هم من در آوردی است و خارجیها برای اینکه اسم خودشان را مطرح کنند، هی سندرم از خودشان در آورده اند و اسمشان را گذشاته اند رویش…شما ببینید آیا ما یک سندرم خرزوخان داریم؟ نه! اما کلی سندرم جیمز و رابرت داریم. پس می توانید توطئه غربیها را در اینجا هم به وضوح ببینید.
۴- در این برهه حساس ما چرا باید برای تربیت هر دکتر سالها وقت و میلیونها هزینه صرف کنیم؟ طرف برود ۱۲ سال درس بخواند، بعد کلی هزینه کلاس کنکور بدهد، بعدش ۷ سال آزگار برود دانشگاه آن هم دور از خانواده، بعد ۲ سال هم طرحش را در دارقوزآباد بگذراند و بعد از کلی جان کندن رزیدنتی قبول شود و ۴ سال هم آنجا درس بخواند و الی آخر… خب که چی؟ جوانان محترم یکی دو ماه بروند وردست یه نفری همه فوت و فن دکتربازی را یاد بگیرند و بروند دکان باز کنند برای خودشان. ببینید چقدر در هزینه ها صرفه جویی می شود؟ حالا یکی دو نفری هم این وسط به خاطر تشخیص غلط عطارها جان ببازند، عوضش در هزینه ها صرفه جویی کرده ایم.
۵- این همه بیمه و خدمات درمانی و اینها همه باید کار کنند تا مثلا قسمت کوچکی از هزینه های درمان را بپردازند در حالیکه که وقتی کار درمان را به دست عطارها می پردازیم دیگر کسی موظف نیست پول داروی مریض را بدهد. به همین راحتی مشکل بیمه ها هم حل می شوند و بیمه ها می تواننند با بسته های پول بازی کنند.
۶- تازه کار معاونت درمان و غذا و دارو هم کم میشود. چرا که معاونت درمان به نیم متر کوچک بودن مساحت درمانگاهها گیر می دهد اما به فلسفه وجودی عطاریها و دخالت آنها در درمان کاری ندارد. معاونت غذا و دارو هم کاری با دواعلفی ها ندارد چرا که تا جایی که ما می دانیم علف نه دارو حساب می شود و نه غذا.
۷- کلا طبیعت چیز خوبی است و هر ماده شیمیایی خطرناک و شیطانی است. مثلا همین H2O یک ماده شیمیایی شیطانی است. خارجی ها خودشان به هیدروژن و اکسیژن می گویند: هایدروجن و اکسی جن. حیف نیست از مواد طبیعی مانند زهر مار، عصاره شوکران و قارچ سمی و نان کپک زده برای درمان بیماریها استفاده نشود؟ تازه ما تازگیها تبلیغ داروی طبیعی بسیار خوبی به نام پماد الاغ را در عطاریها دیده ایم. آیا واقعا حیف نیست؟
بیایید به طبیعت برگردیم
این تعصب شما از کجا می آید؟ این نگاه متعصب غیر علمی به کجا می رود؟ مگر نه این که علم «تردید در هر چیز» است؟ چرا فکر می کنید تمام راهکارها در دستان دانش پزشکی نوین است؟ آیا این تفکر مطلق صفر و یکی درست است؟ حتما مستحضرید که اکثر داروهای نوین منشاء گیاهی و طبیعی دارند. درمورد احتمال بالای آلودگی با شما موافقم اما برخی فرآوری های سنتی روی گیاهان (بقول شما دواعلفی) بار میکروبی آن ها را کاهش می دهد. می دانید که در فارماکوپه محدوده مجاز میکروبی برای داروهای گیاهی گسترده تر است.
پزشکی به شکل نوین، و داروهای تولیدی نوین ارزشمند هستند بله. ولی این به معنی نفی دیگر داروها و درمان ها نیست. همینطور درمان با گیاه و به قول شما علف هم هرگز جایگزینی کامل برای داروهای نوین نیست. همه در کنار هم هستند و باید از از هر کدام بهره لازم برد. برنامه و رهنمود های سازمان جهانی بهداشت را در زمینه درمان های طبیعی ملاحظه بفرمایید. درمان با گیاهان و طب بومی بخشی از نظام سلامت است و این اصلا چیز عجیب و جدیدی نیست. فقط نیاز به سازماندهی بیشتر و سریعتر دارد.
به جای توهین به یک صنف باید آموزش روش های کنترل آلودگی انجام شود و فکری به حال جمعیت سودجو که بدون هیچ آگاهی اقدام به تجویز گیاهان می کنند. شما نگران نباشید.
یعنی شما می فرمایید زیر دست هیچ پزشکی و بر اساس تشخیص اشتباه هیچ پزشکی و هیچ آزمایشگاهی و هیچ داروسازی مردم تا به حال نمرده اند؟؟!!!
فقط همواره نظارت بر شیادان واجب است. چه عطار باشند و چه پزشک! حداقل قدمت اخلاق در میان حکیم ها و عطارهای واقعی بیشتر از اخلاق در پزشکانی چون شماست که به راحتی هزاران سال تجربه را زیر سوال می برید.
نظرتان راجع به پزشک عزیزی که بدون دلایل محکم و قانع کننده برای یک سوء هاضمه اقدام به اندوسکوپی یک جوان ۲۰ ساله می کند و بعد با خونسردی می گوید مشکلی نبود چیست؟ پزشکان عزیزی که مردم شهرهای کوچک را موجوداتی آزمایشگاهی برای انواع تجربه هایشان می بینند؟
حساب حکیمان و عطارهای حقیقی را از گیاه فروشان بی مایه و فرصت طلب جدا کنید. عطارها هم کتاب خوانده اند به اساتیدشان درس پس داده اند. کتاب که دیگر منحصر به شما نیست؟ هست؟ چقدر متاسفم برای این قالب های رقت انگیز
یک داروساز شاغل در صنعت تولید دارو
___________________________________________________
پاسخ مداپل:
دوست عزیز سلام
۱- علم “تردید در هر چیز” نیست. علم ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش دربارهٔ جهان طبیعی در قالب توضیحها و پیشبینیهای آزمایششدنی (منبع)
۲-داروهای گیاهی و عطاری کلا دو مقوله جداهستند، داروهای گیاهی به شرط انجام آزمایشات و تحقیقات کافی (که گاه سالها طول می کشد) در دانش پزشکی جایگاه دارند، اصولا هرچیز تحقیق شده و ثابت شده ای در علم جایگاه دارد، سنتی و مدرن هم ندارد، اما عطاری ها که اکثرا حتی تحصیلات درستی هم ندارند، قانونا، منطقا و عقلا جایگاهی در درمان بیماران ندارند.
۳- پزشکان هم انسانند، ممکن است یک پزشک تحصیلکرده و مجرب هم اشتباهی بکند، اما این دلیل نمی شود که ما به هر عطار و بقالی که از راه رسید بگوییم برود و در کار پزشکان دخالت کند. مثال شما به این می ماند که بگوییم چون رانندگان گواهینامه دار با سابقه هم ممکن است تصادف کنند، پس هر کسی با هر سنی و بدون گواهینامه می تواند ماشینی بردارد و بزند به دل خیابان
۴- اینجا صحبت از نوین و قدیمی یا تقابل سنت و مدرنیته نیست. خیلی ساده در مورد دخالت افراد بدون دانش و سودجو در کار علمی و حساسی مانند طبابت و جان انسانها هشدار داده ایم. مخالفت شما را هم با این هشدار منتشر کردیم.