ماجراجوییهای یک پزشک دیوانه!
تا امروز فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی زیادی دنیای پزشکی و فضاهای بیمارستانی را مضمون اصلی کار خود قرار دادهاند. آشناترین آنها برای مخاطبان ایرانی از میان نمونههای خارجی، سریال استرالیایی All Saints است که در ایران به پرستاران شهرت یافته و از میان نمونههای وطنی میتوان به سریال زمین انسانها، به کارگردانی ابوالحسن داوودی، اشاره کرد که از قضا نسخه ایرانی همان سریال پرستاران است. تمامی این فیلمها و سریالها مضمون و ساختار کاملا مشابهی دارند؛ پزشکان و پرستاران با روپوش سفید فضای بیمارستان بالا و پایین میروند و مضمون سریال از روابط میان آنها و چالشهایی که با درمان بیمارانشان دارند، شکل میگیرد.
اما مجموعه تلویزیونی دکتر هاوس یا هاوس ام.دی. (.House M.D)، که پخش آن از سال ۲۰۰۴ در شبکه فاکس امریکا آغاز شد حکایت کاملا متفاوتی دارد. شخصیت اول سریال، دکتر گرگوری هاوس (با نقش آفرینی هیولوری) است؛ پزشکی که هیچ شباهتی به آنچه تا امروز به عنوان پزشک در ذهن داشتهاید، ندارد. دکتر گرگوری هاوس، متخصص بیماریهای عفونی و همچنین نفرولوژیست و رییس یک تیم تشخیصی در بیمارستان آموزشی در نیوجرسی است. وی دارای خلق و خویی بسیار زننده و تند اما بذلهگو است، معلول جسمیست اما موتورسیکلتی کورسی میراند، مجرد است اما (به غیر از همکار خود دکتر ویلسون) دوستی ندارد، پیانو و گیتار مینوازد اما از نوعی اعتیاد حاد به دارو هم رنج میبرد.
از طرف دیگر وی پزشکی نابغه است و همانند شرلوکهلمز از حل بیماریهای بسیار نادر و لاعلاج لذت میبرد. دکتر هاوس با اختیار و انتخاب خود بیمارهای مخصوص خود را انتخاب میکند و سه پزشک زیردست و جوان ولی چیرهدست در اختیار دارد که آنها نیز انتخاب خود وی هستند و همواره گوش به فرمان او هستند.
هر قسمت از سریال راجع به بیماری است که دچار مرضی لاینحل و مرموز است. دکتر هاوس از روشهای مختلف و گاهی نامتعارف به همراه تیم خود میکوشد سر از راز بیماری درآورد. حتی اگر هم لازم باشد، غیر قانونی وارد منزل بیمار شده و برای کشف علت بیمار تحقیقات انجام میدهد.
دکتر هاوس به غیر از تسخیر راز بیماری به چیزی نمیاندیشد، حتی به ظاهر و پوشش خود. برای او بیمار مهم نیست بلکه بیماری مهم است. لباس سفید پزشکی بر تن نمیکند، کراوات نمیزند، از زیر ویزیت بیماران در میرود، آبنبات چوبی میخورد و گیمبوی بازی میکند. برایش مهم نیست دیگران دربارهاش چه فکری میکنند و او نیز به دیگران اهمیتی نمیدهد و یا لااقل نشان میدهد که اهمیتی نمیدهد. او میلنگد ولی لنگیدناش و عصایش نه مایهی ابهت اوست و نه مایهی ناتوانیاش. طنز تلخی در بیان و غم پنهانی در چهره دارد. او شبیه هیچ کس نیست و تنها شبیه یک کس است و آن هم خود دکتر هاوس است.
همه افتخارات یک سریال پزشکی
وقتی دیوید شور برای پیشنهاد ساخت یک سریال بیمارستانی نزد مدیران شبکه فاکس رفت، آنها تنها یک نکته را شرط کردند: نمیخواهیم این سریال مانند سایر سریالهای بیمارستانی تصویر دکترهای روپوش سفیدی باشد که همینجور در راهروهای بیمارستان این ور و آن ور میروند. همینگونه هم شد. آن چیزی که دیوید شور در نظر داشت با هر سریال بیمارستانی که تا آن روز از تلویزیون پخش شده بود متفاوت بود. این سریال توانست سبک جدیدی را در دنیای تلویزیون وارد کند: سبک پزشکی- معمایی. شخصیت اول این سریال از شخصیت شرلوک هلمز الهام گرفته شده بود؛ کارآگاهی که با نبوغ تصویری خود نکتههای کوچک را در کنار هم قرار میداد و در مورد پروندههایی بسیار پیچیده و لاینحل به نتایج درخشانی میرسید.
پخش سریال تلویزیونی دکتر هاوس که نزدیک به بیست میلیون بیننده ثابت برای خود کسب کرده بود، از سال ۲۰۰۴ از شبکهفاکس آغاز شد و پس از نمایش هشت فصل، قسمت پایانی این مجموعه یعنی اپیزود ۲۲ از فصل ۸ در ۲۱ می ۲۰۱۲ پخش شد.
شخصیت دکتر هاوس با ماجراجوییهایش و شیوه منحصر به فرد و عجیبش برای حل معماهای پزشکی میلیونها نفر را دوشنبه شبها پای تلویزیون مینشاند. فصلهای دوم تا چهارم این سریال جز ده سریال پربینندهی ایالات متحده بودند. در سال ۲۰۰۸ این سریال پربینندهترینن برنامهی تلویزیونی در سرتاسر جهان بود و ۶۶ کشور این سریال را پخش کردند.
از ویژگیهای سریال این است که در مکالمات داستان، کلمات و اصطلاحات تخصصی پزشکی به وفور به کار برده میشود، به طوری که بسیاری فقط برای یادگیری بیماریها و اصطلاحات تازه به تماشای سریال مینشینند. سریال تا کنون برنده جوایزی از جمله جایزهامی که برترین جایزه شبکهای تلویزیونی آمریکاست، شدهاست.
شرلوک هلمزی در بیمارستان
شباهتهای دکتر هاوس به شرلوک هلمز -کارآگاه مشهور داستانهای جنایی- در سرتاسر سریال احساس میشود. هلمز و هاوس هر دو موسیقی مینوازند -هاوس پیانو و گیتار و هولمز ویولن- و هر دو به شکلی مواد مصرف میکنند -هاوس معتاد قرص ویکودین (حاوی اکسی کدون و استامینوفن) است و هلمز هم گاهی کوکائین استفاده میکند. شماره آپارتمان هاوس ۲۲۱B نیز نوعی ارجاع به آدرس هولمز است.
دیوید شور تهیهکننده سریال میگوید که همیشه شرلوک هلمز را تحسین میکرده و شیفتهی بیتفاوتی هولمز نسبت به موکلاناش بودهاست، ویژگی که به وضوح در شخصیت هاوس مشاهده میشود. به طور کلی شخصیت دکتر هاوس، تاکیدش بر روانشناسی بیماران، روش استدلال استنتاجی وی، و اکراهاش از پذیرفتن بیماریهایی که برایاش جالب نیستند همه تداعیکنندهی کارآگاه داستانهای سر آرتور دویل هستند. رویکرد تشخیصی دکتر هاوس رد کردن یک یک تشخیصهای افتراقی تا رسیدن به تشخیص نهایی است که هلمز نیز روش مشابهی را پی میگیرد. حتی شور میگوید نام هاوس به شکلی ادای دینی به هولمز بودهاست.
دوستی هاوس با جیمز ویلسون هم ارتباط هلمز با دکتر واتسون را تداعی میکند. رابرت شان لئونارد هنرپیشه نقش دکتر ویلسون میگوید که ابتدا قرار بر این بوده که دکتر ویلسون -که ناماش نیز بیشباهت به نام دکتر واتسون نیست- نقش بیشتری در کنار دکتر هاوس و به عنوان مشاور ایفا کند -همانگونه که واتسون همیشه در کنار هولمز کار میکند- اما در نهایت این جنبه از نقش دکتر واتسون به تیم تشخیصی واگذار شدهاست.
علاوه بر اینها در اپیزودهای سریال نیز ارجاعاتی به داستانهای شرلوک هولمز شدهاست. نام بیمار اصلی در قسمت اول سریال ربکا آدلر است که تداعی کننده نام آیرین آدلر در اولین داستان شرلوک هولمز است. در پایان فصل دوم مرد مسلحی به هاوس شلیک میکند که نامش Moriarity -نام دشمن همیشگی هولمز- است. در چند اپیزود کتاب خاطرات شرلوک هولمز در نماها ظاهر میشود.
همچنین در یکی از اپیزودهای فصل پنج هاوس برای گول زدن تیمش از یک کتاب از جوزف بل استفاده میکند که الهامبخش دویل برای شرلوک هولمز بودهاست. کتاب را ویلسون در کریسمس گذشته به هاوس هدیه داده و پیغام گذاشته که: هاوس، این کتاب من را به یاد تو میاندازد. در عین حال ویلسون قبل از اینکه اشاره شود که وی این کتاب را به هاوس دادهاست، به دو نفر از اعضای تیم میگوید که الهامبخش این داستان بیماری به نام آیرین ادلر بودهاست.
1 thought on “معرفی مجموعه تلویزیونی دکتر هاوس”